تکنولوژی در صنایع دوربین مداربسته

تکنولوژی ، دوربین مداربسته ، قیمت دوربین مداربسته / هایک ویژن / دوربین مدار بسته

تکنولوژی در صنایع دوربین مداربسته

تکنولوژی ، دوربین مداربسته ، قیمت دوربین مداربسته / هایک ویژن / دوربین مدار بسته

5 پله برای پیاده سازی استراتژی


مایک فریدمَن مدیرعامل شرکت مشاوره جهانی کِپنر- ترگو و بنجامین تِرِگو یکی از موسسان این شرکت، برای تدوین و اجرای استراتژی پنج مرحله مشخص کردند. این پنج مرحله دیدگاه کلی مناسبی از این سفر استراتژیک به شما می دهد.

1. جمع آوری و تحلیل دانش استراتژیک

همانطور که قبلا گفتم، پرسیدن سوالات درست اساس تعیین استراتژی است. نخست باید بدانید چه سوالاتی را بپرسید و سپس به دنبال اطلاعاتی بروید که برای پاسخ دادن به آن ها مفید است. اکنون بیش از هر زمان دیگر به اطلاعات مختلف دسترسی دارید. فقط باید بدانید از کدام اطلاعات استفاده کنید و کدام را نادیده بگیرید. اطلاعاتی بیابید که در تعیین روندها و فرضیات کسب وکار کمک کنند و سایر اطلاعات را نادیده بگیرید.

وقتی به آینده کسب وکار فکر می کنید، اول به محیط خارجی بپردازید. روندهای جامعه، دولت، سیاست، فناوری و اقتصاد مربوط به کار شما چیست؟ سپس به روندهایی توجه کنید که بر افراد کلیدی شما یعنی خریداران و تامین کنندگان اثر می گذارد. به زنجیره ارزش خود نگاه کنید. در آینده چه تغییری خواهد کرد؟ به کدام عوامل کلیدی موفقیت نیاز خواهید داشت؟ صنعت شما چه تغییری می کند؟

به محیط درونی توجه کنید

سپس همه اطلاعات مربوط به عوامل داخلی شرکت را کنار هم بگذارید. چه محصولاتی خوب می فروشد؟ چه محصولاتی خوب نمی فروشد و دلیلش چیست؟ در رابطه با چه خریداران و بازارهایی موفق هستید و در رابطه با کدام موفق نیستید؟ استراتژی های گذشته را کالبدشکافی کنید. کدام استراتژی ها موثر بودند و کدام نبودند؟ کارمندان و سایر ذینفعان از چه استراتژی هایی حمایت کردند و از کدام استراتژی ها حمایت نکردند؟ در اجرای استراتژی های قبلی چقدر موفق بودید؟ باید همه اطلاعات لازم را جمع کنید و پایه ای برای چهار گام بعدی قرار دهید. با اطلاعات این مرحله می توانید حدس هایی درباره محیط های داخلی و خارجی آینده بزنید و موارد لازم برای موفقیت در آن ها را تعیین کنید. همچنین می توانید مشکلات و فرصت های احتمالی مسیر را مشخص کنید.


 تی وی تی   قیمت دوربین مداربسته

2. تدوین استراتژی

مرحله دوم تدوین استراتژی است، یعنی انتخاب یک استراتژی که می خواهید از آن پیروی کنید. ابتدا چارچوب زمانی را مشخص کنید. هر استراتژی باید نقطه پایان داشته باشد. وقتی درباره آینده صحبت می کنید، از کدام بازه زمانی حرف می زنید؟ چارچوب زمانی به نیروهای درون و بیرون سازمان بستگی دارد. قوانین جدید یا تغییرات صنعت شما را وادار می کنند که استراتژی هایتان را در یک بازه زمانی مشخص محقق کنید. دومین عامل تعیین کننده، باورهای اصلی سازمان است. استراتژی باید در متن ارزش ها و باورهای شرکت محقق شود. باورها هدایت کننده رفتار و روش های روزانه سازمان هستند و فرهنگ آن را می سازند.

نیروی محرک

وقتی چارچوب زمانی را مشخص کردید و باورهای اصلی را شناختید، می توانید نیروی محرک را تعیین کنید. نیروی محرک قلب تدوین استراتژی است و محصولات و خدماتی که ارائه می کنید و بازارهایی که به آن ها خدمت رسانی می کنید یا نمی کنید را مشخص می کند. در فصل نهم به طور مفصل درباره نیروی محرک صحبت کردم. وقتی نیروی محرک را مشخص کردید، باید محصولات، خدمات و بازارهای هدف را با آن سازگار کنید. قرار نیست همزمان محصولات جدید تولید کنید و به بازارهای جدید وارد شوید. وقتی در حوزه هایی موفق هستید بگذارید نیروی محرک اولویت های جدید را مشخص کند.

نیروی محرکِ محصول یا خدمت آن است که محصولات و خدمات موفقی داشته باشید. با فروش آن محصولات به بازارهای جدید رشد می کنید. بازاری که نیروی محرک بخواهد شما را وادار می کند به بازارهایتان نگاه کنید و محصولات و خدمات جدیدی بیابید. گام بعدی تعیین اهداف مالی برای استراتژی است. در مورد بازگشت سرمایه و سودآوری چه انتظاراتی دارید؟ چه درآمدهایی خواهید داشت؟

ماتریس محصول/بازار

مرحله دوم تدوین استراتژی را با تهیه ماتریس محصول/بازار تمام کنید. در این ماتریس محصولات فعلی، بهبود یافته و جدید به صورت افقی در ردیف بالا قرار می گیرند و همه بازارهای فعلی، اصلاح شده و جدید به صورت عمودی زیر هر محصول می آیند. در هر خانه ماتریس میزان تاکید بر هر مورد (از «زیاد» تا «مصداق ندارد» یا «پیگیری نشود») را یادداشت کنید. اکنون نقشه راهی برای تهیه نمای استراتژیک دارید.

3. برنامه ریزی پروژه

سپس، به مرحله سوم یعنی برنامه ریزی پروژه بر اساس آن استراتژی می رسید. در این مرحله، بر اساس نمای استراتژیک و ماتریس محصول/بازار که در مرحله دوم به دست آمده، فهرستی از پروژه های کلیدی احتمالی از جمله پروژه های کلیدی فعلی مثل ارتقای فناوری اطلاعات تهیه کرده و سپس هر پروژه احتمالی را تحلیل و اولویت بندی کنید. این پروژه ها برنامه های عملی آن استراتژی هستند.

 

بیشتر بخوانید:   هایک ویژن    نصب دوربین مداربسته   

4. اجرای استراتژی

مرحله چهارم، اجرای استراتژی است. این مرحله بسیار دشوار است. هنگام تعریف پروژه ها به جزئیات دقت کنید و هرگاه منابع بیشتری در دسترس داشتید، پروژه های بیشتری اضافه کنید. همه چیز بر اجرا اثر می گذارد. آیا ساختار سازمانی مناسبی دارید؟ آیا اطلاعاتی که در اختیار افراد قرار می دهید واقعا لازم است؟ مسئله مهمی که باید در این مرحله به بررسی آن بپردازید، فرهنگ است. آیا فرهنگ و استراتژی سازمان با یکدیگر همسو هستند؟ آیا ارزش ها و باورهای شرکت از تصمیماتی که درباره محصولات، بازارها و اهداف مالی گرفته اید حمایت می کنند؟ به اهداف اجرایی خود نگاه کنید. آیا روش پاداش دهی شما مشوق افراد در دستیابی به اهداف استراتژیک است؟ ارتباطات خوب، قطعه نهایی پازل اجرای استراتژی است (فصل نوزده). اگر استراتژی را درست توضیح ندهید، بی نتیجه می ماند.

5. کنترل، بازبینی، به روز کردن

مرحله پنجم کنترل، بازبینی و به روز کردن مدام استراتژی است. هرگز کم کاری نکنید. شاید استراتژی در مسیر درستی باشد، اما به خاطر بی توجهی شما از مسیر خارج شود. آیا افراد به اهداف استراتژیک خود دست می یابند؟ آیا پروژه های استراتژیک در موعد مشخص تمام می شود و نتایج موردنظر به دست می آید؟ همه چیز تغییر می کند. اگر چیزی در محیط تغییر کند، باید بعضی از تصمیمات قبلی را بازبینی کنید. همچنین، شاید بعضی از فرضیاتی که هنگام تعیین استراتژی داشتید، غلط از کار درآید. در این شرایط، باید استراتژی را با شرایط جدید تنظیم کرده یا در جهت دیگری حرکت کنید. کار استراتژیست هرگز تمام نمی شود.


بیشتر بخوانید:   دوربین مداربسته       دوربین مداربسته هایک ویژن      

9 اصل مهم در تبلیغات


اصول زیرمجموعه ای از باورها و روش هایی است که برای افزایش شانس موفقیت در تبلیغات، اثبات شده اند. آگهی دهنده های با تجربه دائم تلاش می کنند تا از ماهیت خود خارج شوند و دنیا را با چشم و قلب مشتریانشان ببینند.

اصل یکم : بازاریابی در مورد احتمالات است نه پیش بینی ها

رفتار انسان نسبی است نه مطلق. انسان ها آزاد هستند و در موقعیت های متفاوت رفتارهای مختلفی دارند که موقعیت ها هم به طور غیرمنتظره ای تغییر می کنند و هیچ گاه نمی توانید از انسان انتظار داشته باشید کاری که می خواهید را انجام دهد. اگر نتایج گذشته را بررسی کنید می توانید بفهمید که در گذشته چه رخ داده و چه چیزی کارایی داشته است ولی تضمینی برای اینکه برای امروز یا فردا هم موثر باشد وجود ندارد. آگهی دهندگان دوراندیش می دانند که بازاریابی همواره یک سرمایه گذاری برای آینده است آن هم به وسیله متغیرهایی که بیشتر آن ها قابل کنترل نیستند. پس می توان گفت بازاریابی یک سرمایه گذاری بدون تضمین بازگشت سرمایه است. می توان این عدم قطعیت را کاهش داد اما حذف کلی ریسک آن غیرممکن است. آگهی دهندگان دوراندیش در هر تصمیمی که می گیرند این ریسک را در نظر دارند.  طراحی سایت پزشکی

article_image_one_653.jpg

اصل دوم : بگذارید مشتری جلوتر از شما حرکت کند

یکی از راه های مقدم کردن مردم، استفاده از تحقیقات بازار است. اگر فکر می کنید ارتباطات بازاریابی راهی برای گفت وگو با مشتریان است، پس تحقیق کنید مردم در کجا دوست دارند چه چیزی را بشنوند یا نشنوند و آیا محصول و ارتباطات شما همان چیزی است که می خواهند بشنوند. اگر باهوش باشید، محصول و ارتباطات شما متاثر از خواسته بازار هدف خواهد بود. طراحی سایت با وردپرس   

اصل سوم : همه چیز را یکی و هم راستا کنید

مشتریان یک دستی را دوست دارند. دوست دارند به قولی که دیروز دادید امروز و فردا هم وفادار باشید. به دنبال برندهایی هستند که به چیزی که ارائه می کنند اعتماد داشته باشند. بنابراین باید همه چیز را یکی کنید. محصول، قیمت، تبلیغ، وعده های بازاریابی، پیامی که از طرف رسانه ها و اشخاص مختلف ارسال می کنید و… را یکی کنید.

اصل چهارم : تئوری الاکلنگ باری کالن در مورد رفتارهای انسانی

امروزه بازاریابی بسیار پیچیده شده است. بازار به هزاران گروه کوچک تقسیم می شود. ممکن است رقبا از کشورهایی دیگر یا صنایعی کاملا بی ربط باشند. رسانه ها همه جا هستند از موبایل گرفته تا دیوارهای شهر. یک ابزار ساده برای پرداختن به همه این پیچیدگی ها وجود دارد به نام تئوری «الاکلنگ باری کالن در مورد رفتارهای انسانی» که از این تئوری برای ساده تر کردن تصمیمات پیچیده بازاریابی استفاده می شود این تئوری بیان می کند رفتار انسانی همچون الاکلنگی از ترس و نیاز است. وقتی نیاز سنگین تر از ترس باشد عمل می کنیم. وقتی ترس سنگین تر باشد، عمل نمی کنیم.

تیپر کورولاری می گوید: وظیفه ما به عنوان آگهی دهنده این است که ترس را کنار بگذاریم و به نیاز بپیوندیم. سپس الاکلنگ کار می کند و مشتری میلیون ها دلار خرید می کند یا به دنبال خرید بیشتر می رود. پس وظیفه شما به عنوان آگهی دهنده، افزایش نیاز مشتری به کمک ابزارهای بازاریابی است که در اختیار دارید: طراحی محصول، آگهی و پیام. همچنین وظیفه شما کاهش ترس آن ها با درخواست انجام عملی کم ریسک است. تعرفه طراحی سایت       

اصل پنجم : برای پولدار شدن، باید ممتاز باشید

اگر تمام پول ها و وقت های دنیا را دارید دیگر نیاز نیست استراتژی داشته باشید؛ اما اگر بودجه محدودی دارید لازم است استراتژی داشته باشید. مراقب باشید، سعی نکنید برای همه ی مردم، همه چیز را ارائه کنید. با گسترش شبکه کاری خود بدون استثنا کردن کسی، در واقع در حال کاهش دادن شانس موفقیت خود هستید.

اصل ششم : یک آگهی، یک ایده

برای یک شخص عادی کمتر از نیم ثانیه طول می کشد تا تصمیم بگیرد به آگهی شما توجه کند یا نکند؛ یعنی اینکه، جذاب ترین موضوع را به گونه ای به کار ببرید تا اولین چیزی باشد که دیده یا شنیده می شود. مطالعات نشان می دهد حتی وقتی تصمیم گرفتید به یک آگهی توجه کنید، هنوز هم آن را سطحی می خوانید تا به نقطه موردعلاقه برسید، ابتدا تیتر یا تصویر اصلی، سپس عکس های جانبی و توضیحات عکس، سپس لوگو با شعار تبلیغاتی؛ آن هم درصورتی که این ها جذابیت داشته باشند؛ آن وقت متن اصلی آگهی را می خوانید. مردم سطحی می خوانند تا در زمان و انرژی صرفه جویی کنند. ارائه فهرست بلندی از نقطه نظرات، برای خوانندگان یا بینندگان کار نادرستی است؛ هر آگهی فقط باید یک ایده اصلی داشته باشد.

اصل هفتم : هم مرتبط و هم خاص باشید

هدف شما به عنوان یک آگهی دهنده یا شرکت این است که چنان تفاوت مهمی ایجاد کنید که موجب شود مشتری شما را به رقبای دیگر ترجیح دهد؛ یعنی چیزی که انتظارش را دارید. آگهی ها باید برای مخاطبین مرتبط و غیرمنتظره باشند. مرتبط بودن موجب مفید بودن و غیرمنتظره بودن موجب موردتوجه قرار گرفتن می شود. تنها تعداد کمی از آگهی ها مرتبط و غیرمنتظره هستند. شما باید هر دو باشید.

اصل هشتم : اول میوه های دم دست را بچینید

سودآورترین بازار هدفی که می توانید داشته باشید، مشتریان کنونی شما هستند. اسم شما را می شناسند، اعتبارتان را باور دارند، از شما تجربه خوبی دارند، به شما وفادار هستند و خرید از شما را کم ریسک می دانند. در بسیاری از کسب وکارها، ایجاد بانک اطلاعات مشتریان به شرکت ها این امکان را می دهد تا با ارزش ترین آن ها را شناسایی کنند. حتی می توانید بانک اطلاعاتی درست کنید که پیش بینی کند کدام یک از مشتریان، کالاهای دیگر شما را هم خریداری خواهند کرد.

اصل نهم : از ادعاهای بی اساس پرهیز کنید

آزمایش های مکرر تبلیغات نشان می دهد، مشتریان در معرض کلمات مهم، ادعاهای غلو شده و عکس های غیرواقعی هستند. امروزه برطرف کردن شک مردم تقریبا غیرممکن شده است. آن ها برای باورکردن پیام شما به دلایل قدرتمند نیاز دارند نه مزخرفاتی که موجب باور نکردن آن ها شود. اولین و بهترین راه برای اجتناب از چرندگویی، غلو نکردن است. کمتر تعهد بدهید بیشتر ارائه کنید. تبلیغات با وعده دادن موجب انتظار می شود. وقتی بیش ازحد وعده می دهید درواقع در حال ناامید کردن مشتریان و آسیب زدن به اعتبار ارتباطات آینده هستید. همیشه ادعاهای تبلیغی خود را بررسی کنید تا فراتر از توانایی شما نباشد. طراحی سایت در تهران

 

 

11 علت شکست در کسب و کار



امروزه در دنیای کسب و کار هر چه میزان شناخت شما از محیط و شرایط درونی و بیرونی سازمانتان بیشتر باشد، به همان میزان به موفقیت بیشتری در مدیریت کسب و کارتان دست خواهید یافت. در این مقاله می خواهیم با بررسی علل سقوط کسب و کار های ایرانی و خصوصاً نوپا اطلاعاتی در این خصوص در اختیار شما قرار دهیم.

1- نوع واکنش مدیران به تغییرات

عمده ترین دلایل سقوط یک کسب و کار در نوع واکنش های مدیران آن بنگاه نسبت به تغییرات به وجود آمده حاصل می شود. اگر کمی به عقب تر بنگریم، دلیل اصلی موفقیت کارآفرینان در شروع کسب و کارشان محدود شدن آن ها به روش هایی خاص می باشد. کارآفرینان دائماً در حال آزمون و خطا شیوه های جدید برای کسب و کارشان هستند و پس از این که روش های پاسخگو را یافتند بر روی آن ها پافشاری و تمرکز می کنند. دوربین حرارتی        دوربین اچ دی

اما حرکت بر روی یک خط یا شیوه تا چه زمانی جوابگوست؟
فرض کنید زمانی در کسب وکارتان فروش تلفنی جوابگو بوده و شما به فروش های محسوسی دست یافتید، با این حال پس از تغییر شرایط بازار حال دیگر این شیوه به سختی پاسخگوی هزینه های خویش بوده و غالب تماس ها با برخوردهای غیر محترمانه ای با پرسنلتان به پایان می رسد! ادامه این روند همانند پارو زدن در رودخانه ای است که منتهی به آبشار سهمگینی خواهد شد! مدیران باید آگاه به تغییرات بازار باشند و به تناسب آن اقدامات جدیدی اتخاذ کنند. برخی از مدیران پس از مشاهده علائم هشدار دهنده از سمت بازار، اقدام به پافشاری بیشتر با هزینه های بیشتری بر روی شیوه های پیشین می نمایند! مدیران باید با همفکری همکاران سازمانی خود و یا تحصیل مشاور از خارج سازمان دست به ابتکارهای نوین بزنند!

article_image_one_639.jpg

2- جذب منابع انسانی

یکی دیگر از علل اصلی سقوط کسب و کارها، عدم صرف انرژی ، زمان و دقت لازم در جذب منابع انسانی ست. اگر کمی واقع بینانه تر به قضایای مدیریتی در کسب و کار نگاهی بیاندازیم متوجه می شویم ، در دنیای کسب و کار امروز مرز بین عملکرد ضعیف ، متوسط و عالی با توجه به تبیین و سنجش معیارهای پیشرفت منابع انسانی به راحتی قابل اندازه گیری ست. مدیران باید قبل از جذب منابع انسانی اقدام به مکتوب نمودن شرح وظایف مربوط به پرسنل جدید نمایند. از طریق همین مکتوب نمودن خواسته ها به دو نتیجه مطلوب خواهند رسید:

  1. نیروی انسانی با توجه به شرح وظایف مکتوب قبول مسئولیت نموده و متعاقب آن در آینده از کم کاری و بهانه برای "عدم انجام وظایف مبنی بر بیشتر از حدود وظایف " نخواهد بود.
  2. بر اساس همین شرح وظایف می توانید اقدام به تبیین اهداف مربوط به همکارانتان نموده و به موازات آن اقدام به ارزشیابی عملکرد پرسنلتان کنید.

در نوشتن شرح وظایف هیچ وقت از افعال با لایه حرکتی باز (مثل : و امور مربوطه - و غیره - و امور محوله - و...) استفاده نکنید!
نکته : خواسته هایتان صریح و روشن باشند تا هم شما و هم پرسنل جدیدتان، بتوانید بهترین بهره برداری را از همکاری به وجود آمده داشته باشید.

3- افت فروش پس از دوران رشد

عمدتاً در شرکت هایی که فروش زیادی را در دوره ای تجربه می کنند دچار خودبزرگ بینی و غرور می شوند و همین عامل نه تنها در شرکت های کوچک بلکه در شرکت های بزرگ نیز باعث به وجود آمدن رکود می شود. حال سوال اینجاست؟! چرا چنین اتفاقی باید بعد از یک دوره فروش مطلوب (عمدتاً عالی) روی دهد؟ در بیشتر مواقع مدیران پس از کسب موفقیت های بزرگ دیگر دست به اقدامات مبتکرانه و خلاقانه نخواهند زد و سعی به حفظ جایگاه از طریق راهبری همان استراتژی هایی که موجب موفقیتشان شده دارند. در دنیای پر رقابت امروز زمانی که مجموعه ای از مزیتی پرده برداری می کند در کمترین زمان ممکن از حالت مزیت انحصاری خارج شده و دیگر به عنوان یک مزیت شناخته نخواهد شد، بلکه به عنوان یک ویژگی یا یک باید، در محصول یا خدمات ایفای نقش خواهد کرد. غرور قبل از انهدام و یک روحیه خود پسندانه قبل از یک سقوط می آید.

4- تمرکز بیش از حد مدیران بر روی یک رقیب

سقوط یک بنگاه اقتصادی، شبیه خط موی پس رونده پیشانی، آهسته آهسته بالا می رود. اما بر خلاف از دست دادن مو، مدیران غالباً نمی توانند تشخیص دهند که شرکتشان دقیقاًتا چه اندازه در مسیر سقوط پیش رفته است! گاهی تمرکز بیش از حد مدیران بر روی یک رقیب در بازار رقابت، باعث غافلگیر شدن از جانب رقبای دیگر خواهد شد. همانند دو خودروساز بازار ایران (ایران خودرو و سایپا) که تمرکز بیش ازحدشان نسبت به محصولات و سهم بازار یکدیگر باعث از دست رفتن سهم به سزایی از بازارشان و ورود خودرو های چینی شد. زمانی که کل افراد سازمان روی یک رقیب واحد اتفاق نظر داشته باشند، ممکن است زمان نگران شدن برای کسب و کار فرا رسیده باشد. در صنعت خود نسبت به تغییرات تمام رقبا حساس باشید. چه رقبای موجود و چه رقبایی که قصد ورود به بازار را دارند. هیچ کدام از رقبا را دست کم نگیرید!

5- تمرکز بیش از حد بنگاه بر سهم بازار

زمانی که مدیران بنگاهی بیش از حد بر بدست آوردن سهم بازار تمرکز کنند و منابع و سرمایه های تهاجمی زیادی را صرف این خواسته خود کنند، حاشیه سود بنگاه را کاهش خواهند داد و این حاشیه سود اندک می تواند در طولانی مدت ضربه ی سختی به کسب وکار آنان وارد نماید. برای شماره یک بودن در صنعت خود نباید از مرز های هزینه ای خود عبور کنید، ممکن است در کوتاه مدت سهم بیشتری از بازار را کسب کنید اما پس از گذر از این استراتژی این رقبای شما هستند که با حاشیه سود بالاتری نسبت به شما جایگاه خود را مستحکم تر نموده اند! در تبیین استراتژی های کسب و کارتان همیشه این جمله را مدنظر داشته باشید که : گرفتن سهم بازار به چه قیمتی؟

6- نام تجاری کسب و کار

تداعی شدن نام مجموعه تان به عنوان یک محصول می تواند مانع بزرگی در تغییر محصولات شما یا جایگزینی و ورود به بازار های جدید باشد. یا در برخی از نام گذاری ها مدیران از حوزه کاری خود که در بدو تاسیس شرکت در آن مشغول به فعالیت هستند استفاده می کنند، همین امر باعث می شود پس از گسترش سازمان و یا تغییر شرایط کسب وکار، شرکت نتواند به راحتی با نشان موجود وارد عرصه های دیگر اقتصادی شود! در نام گذاری کسب وکارتان زمان مکفی اختصاص دهید و از به کار بردن محدودیت های نام گذاری پرهیز کنید!

7- گسترش دایناسوری سازمان

یکی دیگر از علل سقوط کسب وکار سازمان به طرف ماقبل و بعد از خود است. یعنی سازمان خود تامین کننده و خود خرده فروش باشد. این گسترش نیازمند زیرساخت ها و سرمایه گذاری های کلان بوده و در شرایط بحرانی و یا تغییر در روند بازار از عملکرد خوبی برخوردار نیستند ، تغییر سازمان را دچار اختلال می کند. درصورتی که زیر ساخت های لازم جهت هر توسعه ای در کسب وکار مهیا نشود، سازمان اصطلاحاً گسترش دایناسوری خواهد داشت!

گسترش دایناسوری به چه معناست؟

سازمان از لحاظ پرسنل،فضای کسب وکار و امکانات توسعه یافته در صورتی که سیستم های حاکم بر سازمان از عملکرد خوبی برخوردار نیستند و یا در اغلب موارد با روش های سنتی پیش می روند! این گونه سازمان ها همچون دایناسورها، در مقابل تغییرات،چابک نبوده و عمدتاً منقرض خواهند شد! توسعه در هر قسمتی از سازمان چه در حیطه سخت(امکانات، پرسنل، منابع) و چه در حیطه نرم(سیستم های کاری، روابط و ...) نیازمند تبیین و تعهد در اجرای اصولی راهبردها می باشد.

8- جذب نیروی انسانی با خصوصیات مشابه

عموماً مدیران سعی می کنند افرادی را درون یک سازمان جذب کنند که از لحاظ فکری همسو و هم جهت با سبک رهبری و فکری خویش باشند! یا ارتقا افراد در سازمان به طریقی است که مدیران میانی و عالی رتبه سازمان عموماً از داخل سازمان رشد کرده و پله های سازمانی و ترقی خود را طی نموده اند! این سبک از مدیریت و جذب و پرورش نیروی انسانی می تواند همانند یک حباب عمل نموده و سازمان را از اقدامات یا ایده های جدید در قالب های فکری جدید محروم سازد. در فضای فکری مشترک دیگر خلاقیت و رویش ایده های خارج از چارچوب های سازمانی مدون و روتین، ظهور نخواهد کرد. در اینگونه سازمان ها افراد کمتر اقدامات با ریسک پذیری بالا را انجام خواهند داد. ترس از اشتباه و شکست در چنین فضایی حاکمیت داشته و اقدامات بر اساس نظر اکثریت که همان فضای همیشگی است، صورت می پذیرد. محدودیت در جذب نیروی انسانی با افکاری متفاوت و خارج از عرف سازمان باعث رکود در ایده های نوین در کسب وکار خواهد شد.

9- عدم توانمندی مدیران در مدیریت بهینه سازمان

بر اساس شواهد عینی عمده مدیران از مشکلات کسب وکار خود آگاهی داشته اما اقدامات لازم را اعمال نمی کنند و یا اقداماتشان دیرتر از موعد مقرر انجام می گیرد. اقدامات هرچند صحیح و موثر در صورتی که در زمان معین انجام نگیرند دیگر دارای کارایی و اثر بخشی لازم نبوده و عمدتاً لطمات بیشتری را به سازمان وارد می نمایند. سعی کنید اقدامات مربوط به کسب وکارتان را بر اساس برنامه ریزی های مدون و مکتوب اعمال نمایید.

10- عدم مدیریتِ گروه های درون سازمانی

این عامل یکی از مهلک ترین موارد سقوط بسیاری از بنگاه های اقتصادی می باشد. عدم شناخت و تشخیص گروه های درون سازمانی از سوی مدیریت می تواند سدی محکم در مقابل توسعه و پیشرفت سازمان باشد، چرا که این گروهک ها می توانند به راحتی تغییرات مد نظر مدیریت را وِتو نموده و باعث بازگشت سریع طرح های توسعه ای به نقطه صفر گردند. یکی دیگر از سم های مهلک گروه های درون سازمانی، عدم پذیرش پرسنل جدید در سازمان می باشد. برخوردها، پاپوش ها و عدم همکاری این گروه ها با عضو جدید ، باعث خروج زودهنگام پرسنل جدید الورود خواهد گردید.
مدیران باید: هوشمندانه عمل نموده و در مورد ورود اعضاء جدید تدابیر و راهکارهای از پیش تعیین شده ای را برای همکاری این گروه ها جاری نمایند، تا سازمان از نیروی خلاق تازه وارد محروم نگردد.

11- بی توجهی به توسعه فروش

در بازار پر رقابت مصرفی برای عملکرد خوب (عالی ) فاکتورهای کلیدی زیادی مورد نیاز است تا یک محصول بتواند از جایگاه خوب در قفسه های فروشگاه برخوردار شود. از تیم تولید کننده محصول که باید با توجه به نیاز بازار و همچنین رصد رقبا اقدام به تولید محصولات کنند تا شرکت های پخش که باید از تیم های قدرتمند و با برنامه مدون فروش، بهره ببرند. در این بین مشاهده شده که بخشی از شرکت ها به واسطه ایجاد و بدست آوردن سهم بازار ایده آل از اقدامات مربوط به توسعه فروش دست کشیده و به تثبیت موقعیت خود می اندیشند. غافل از این که در کسب وکار، عدم پیشرفت برابر است با پس رفت! (چیزی به عنوان تثبیت و سکون معنا ندارد) اگر تمام مراحل تولید و عرضه محصول به خوبی صورت گیرد اما از راهکارهای توسعه فروش استفاده نگردد درمدت کوتاهی محصول، قفسه و جایگاه خود را از دست خواهد داد و رقبا با ارائه راهکارهای بهتر(مانند : آفرها، هدایا و ملزومات ارائه محصول) سهم مجموعه شما را به راحتی از آن خود خواهند نمود.

نکته آخر :

در کالاهای مصرفی از دست دادن قفسه مناسب در فروشگاه برابر است با از دست دادن سهم قابل توجهی از مصرف کنندگان. پس در تمام مراحل توزیع خود فرایند در دسترس بودن برای مشتریان را مدنظر داشته باشد. مشتری در صورتی که محصول شما را در جایگاه خوبی نبیند، محصولتان را فراموش خواهد کرد.



دوربین مداربسته برای منزل      تجهیزات دوربین مداربسته 


اصطلاح تبلیغات محتوایی


امروزه صنعت بازاریابی و تبلیغات برای ابداع و معرفی یک سرواژه یا اصطلاح جدید در هر شبی که صبح می شود بسیار بدنام است. برخی از این واژه ها و اصطلاح ها مانند "بازاریابی محتوایی” بسیار مطرح و شناخته شده می شوند و برخی دیگر دوره عمر بسیار کوتاهی دارند، تا جایی که اگر نامی از آن ها ببریم ممکن است شما آن را به عنوان واژه تخصصی حوزه بازاریابی نشناسید.

در ادامه این مطلب قصد معرفی یکی از این واژه هایی راداریم که شاید اخیراً به این صنعت اضافه شده است و آن هم تبلیغات محتوایی – content advertising- است، می خواهیم از کجا آمده، از چه چیزی ساخته شده و آیا حق باقی ماندن در مجموعه واژگان ما در سال جاری را دارد یا خیر؟ شاید لزومی نداشته باشد که آن به عنوان واژه ای مرکب از دو واژه ساده تر قبول کنیم، اما چیزی که از ظاهر آن پیداست، این است که از ترکیب دو واژه با مفهوم بازاریابی محتوایی + تبلیغات ساخته شده است:

تبلیغات

تبلیغات به عنوان نوعی ترفیع و ترویج غیرشخصی محصولات و خدمات توصیف می شود و موضوع آن در رابطه با تفهیم ارزش پیشنهاد فروش یک محصول یا خدمت در مقیاسی مشخص است. از قدیم، این نوع ارتباط را یک نوع ارتباط یک طرفه می شناختند.  شرکت طراحی وب سایت      

بازاریابی محتوایی

مطمئنم که به خوبی با تعریف بازاریابی محتوایی آشنایی دارید، یکی از تعاریفی که برای این نوع از بازاریابی ارائه شده است به این قرار است که: بازاریابی محتوایی یک رویکرد استراتژیک بازاریابی است که متمرکز بر تولید و توزیع محتوای مرتبط، مستمر و باارزش به منظور جذب و نگهداری مجموعه ای از مخاطبین با دقت و به روشنی تعریف و مشخص شده است – و درنهایت در پی هدایت رفتار سودمند مشتری است. بازاریابی محتوایی در رابطه با ارتباط برقرار کردن با مصرف کننده ها بدون فروش چیزی به آن هاست. این حوزه از بازاریابی در ارتباط با ارائه محتوا آموزشی، سرگرم کننده و همواره همراه باارزش افزوده به مصرف کننده ها به منظور غنی سازی تجربه وب گردی آن ها می باشد. طراحی سایت فروشگاهی    

تبلیغات محتوایی

از آنجائی که بازاریابی محتوایی اساساً مرتبط با ارائه ارزش از طریق محتوا (آموزش، سرگرمی الهام بخشیدن) است، در دوره کنونی به طور ویژه ای به دلیل پذیرش بسیار زیاد و قابل قبول شبکه های اجتماعی موفقیت آمیز می باشد. بدون وجود شبکه های اجتماعی، تصور ویروسی شدن یک محتوا به صورت فعلی بسیار سخت و مشکل است. توانایی مصرف کننده ها به منظور داشتن یک گفتگو دوسویه از طریق به اشتراک گذاری محتوا به بازاریابان فرصتی فوق العاده برای بهره برداری از ترافیک اجتماعی و ارگانیک برای دیده شدن محتوای خودشان توسط دیگران را می دهد. بااین وجود، به دلیل اشباع فضای اینترنت با محتوای تولیدشده توسط کاربران و برندهای مختلف، دست پیدا کردن به مصرف کننده ها از طریق کانال ها و شیوه های ارگانیک سخت تر و سخت تر شده است. اگر شما دارای یک صفحه فیس بوک هستید و در آن فعالیت دارید، مطمئناً اخیراً متوجه گزینه ای تحت عنوان exposure به معنای نمایش و در معرض چیزی قرار گرفتن به منظور نمایش بیشتر و سریع تر محتوای خود برای تعداد مخاطبین بیشتر شده اید.

در متون مختلف بازاریابی خیلی کم در مورد موضوع تبلیغات محتوایی مطلبی نوشته، ترجمه و ارائه می شود و چیزی هم که اغلب در این رابطه نوشته و منتشر می شود، خیلی قدیمی و از تاریخ گذشته است. تبلیغات محتوایی نوشتن متن تبلیغات نیست. ما در آی بازاریابی آن را به صورت زیر تعریف می کنیم: طراحی وب سایت شرکتی

تبلیغات محتوایی چیست؟

تبلیغات محتوایی یک استراتژی بازاریابی به منظور تولید محتوایی است که هدف اصلی توزیع آن از طریق کانال های پولی و به منظور افزودن ارزش به مخاطب است. به طور طبیعی، تبلیغات محتوایی (استراتژی جامع و فراگیر) و تبلیغاتی که هماهنگ و مناسب با زیرساخت توزیع و ارائه آن است، دست به دست هم و با یکدیگر پیش می روند. درحالی که تمامی انواع محتوا اغلب بر روی وبلاگ برند مرتبط با خودش منتشرشده و از طریق شبکه ها و کانال های اجتماعی مختلف منتشر می شوند، تولید محتوایی که برای توزیع از طریق کانال های پولی و شیوه های مشابه با آن تولید می شوند، به طورکلی متفاوت است.

محتوایی که با توجه به اصول کلی بهینه سازی نتایج موتورهای جستجو (سئو) تولید می شوند، می توانند به طور قابل توجهی از فرصت های ایجادشده برای جستجو کلمات کلیدی بهره ببرند. محتوایی که با در نظر داشتن شبکه های اجتماعی تولیدشده اند می توانند به شکلی طراحی شوند که قابل اشتراک گذاری باشند و بنابراین عمدتاً به صورت بصری و قابل مصرف توسط عموم می باشند. محتوایی که لزوماً باهدف توزیع از طریق کانال های پولی تهیه شده است، می توانند به موضوعاتی بپردازند که به صورت عادی و فعال توسط مردم مورد جستجو قرار نمی گیرند یا خیلی قابلیت اشتراک گذاری ندارند، اما درنهایت می توانند بسیار اثرگذار باشند. این نوع از محتوا به برندها فرصتی برای ارائه محتوای شخصی به مخاطبین بدون در نظر داشتن قوانین عمومی جستجو یا شبکه های اجتماعی به منظور دیده شدن آن ها توسط مردم را می دهد. به عبارتی این نوع از محتوا لزوماً بر هدف نهایی، یعنی همان تأثیرگذار بودن، متمرکز می باشند.  طراحی پورتال

 

برند، متمایز چون اثر انگشت


احتمالا عامیانه ترین و دم دست ترین تعریف ممکن برای واژه برند این است: نامی که مستقیما دلیل فروش کالاها یا استفاده از خدمات مورد استفاده قرار می گیرد. مشخص است که برند فقط یک نام نیست بلکه یک نشانه یا سمبل یا آرم گرافیکی نیز دارد که منحصر به فرد است.قطعا اگر اندکی تامل کنید متوجه می شوید که هدف از ایجاد یک برند، چیزی فراتر از فروش کالا یا ارائه خدمات هدف است.

برند علاوه بر اینکه باید سهم بازار را زیر تسلط خود نگه دارد، برای رشد کسب و کار هم راه هایی را مطرح می کند و کارکنان ماهر و مستعد را جذب و حفظ می کند و ارزش خود را نزد سهام داران مجموعه هم ارتقا می بخشد. اما مسئله اینجا ست که حالا برند صرفا یک نام یا نماد نیست بلکه عناصر دیگری چون تجربه ها، شنیده ها، روایات و خاطره های ذهن افراد، ویژگی های خاص افراد مصرف کننده از آن و حتی موقعیت مکانی مراکز فروش یا ارائه محصولات و قیمت آن ها هم در این مجموعه در هم تنیده شده و همه آنها با هم مفهوم برند را بوجود آورده اند.


 انواع دوربین مداربسته   دوربین هایک ویژن

در مجموع یکی از بهترین تعریف های برند توسط گاردنر و لوی در سال 1955 ارائه شده است .برند مفهومی پیچیده است که دامنه متنوعی از ایده ها و ویژگی ها را در بر می گیرد. برند نه تنها با استفاده از آهنگ خود (و نیز معنی و مفهوم لغوی خود) بلکه مهم تر از آن با استفاده از هر عاملی که در طول زمان با آن آمیخته اند و در جامعه به صورت هویتی شناخته شده و نمود یافته است، با مشتری سخن می گوید.البته تعاریف دیگری هم در مورد برند مورد استفاده قرار گرفته از جمله تعریف استفن کینگ که معتقد است محصول چیزی است که در کارخانه ها ساخته می شود وبرند چیزی است که مشتری آن را خریداری می کند.از تعاریف بالا مشخص شد که برند مفهومی پیچیده است که جزئیات متعددی دارد.

فلسفه برند سازی امروزه گسترش فراوانی یافته است؛ به طوری که برای آن کمپین برند سازی ایجاد شده است، که این کمپین برای ایجاد یک برند به نکات زیادی توجه می نماید، از جمله جنبه های تصویری و حتی جنبه های شنیداری یک برند. حتی قسمت هایی بر روی تلفظ یک برند در زبان های مختلف مطالعه می نمایند تا برندی را انتخاب نمایند که در تمام زبان ها تلفظی یکسان داشته باشد. کارخانه کوکا کولا که دارای یکی از برند های معتبر در دنیاست، قبل از انتخاب برند خود روی بسیاری از این مسائل توجه کرده و یک برند با اعتبار برای خود و نام شرکت خود ایجاد نموده است.در دنیای امروز بسیاری از شرکت ها که فکر می کنند می توانند در زمینه تجارت موفق باشند، به دنبال نام و برندی برای خود می باشند که بتواند در سراسر جهان نام آنها را بر سر زبان بیندازد.

بیشتر بخوانید:    دوربین تشخیص چهره   دوربین مداربسته آنالوگ